به گزارش ورزش سه ; زندگي در دنياي مجازي جريان دارد و تب حاکم بر هر جامعهاي را بايد از حرف و حديثهاي رايج در شبکههاي اجتماعي سنجيد. در دنياي مجازي يا روابط اسام اسي، بهتر ميتوان درک کرد چه کساني براي مردم مهم شدهاند. اين مقدمه براي اين آمد که برسيم به دروازهبان تيم ملي ايران در جام جهاني 2014؛ عليرضا حقيقي، حالا يکي از محبوبترينها در ايران است. دروازهبان خوش تيپ تيم ملي – او علاوه بر بعد فني، به لحاظ ظاهري هم مورد توجه رسانههاي مختلف قرار گرفت – به طعنه ميگويد: «حرفي نمانده، حرفهايم را درون زمين زدم»! و اين اولين و شايد آخرين گفتوگو با او، پس از جام جهاني باشد!
- بعد از بازي با آرژانتين در فيسبوک و بعضي ديگر از رسانههاي اجتماعي مطالبي در مورد اتفاقات بدي که پشت سرهم براي تو افتاد ولي نتيجهاش شد رفتنت به جام جهاني نوشته و گفته شد، چطور ميشود يک نفر از جايي که ناباوري مطلق است به يکي از چهار موقعيت مهم تاريخ فوتبال ايران دست پيدا ميکند؟
فکر ميکنم مهمترين چيز در زندگي شخصي عليرضا حقيقي ايمان است. من هميشه ايمان داشتم که به آن سطح و موقعيتي که فکر ميکنم ميرسم و خدا را شکر تا الان به بخشي از آن رسيدم، يک بخش ديگر آن باقي مانده که شايد خيلي مهمتر از بخش اول باشد. من همين که توانستهام به اين مقطع و جايگاه برسم واقعا خيلي سختي کشيدهام چه در داخل فوتبال چه بيرون از فوتبال.
خيليهاخواستند جلوي فوتبال عليرضا حقيقي را بگيرند که البته بار اولشان نبود و اين سنگاندازيها را شايد براي خيليهاي ديگر هم انجام داده بودند وجلوي پيشرفتشان را گرفتند ولي خدا مرا دوست داشت و رهايم نکرد.خودم هم سعي و تلاشم را کردم و خيلي به اين در و آن در زدم و ماحصل اين زحمتها شد رسيدن به هدف کوتاه مدتم که همين بازي در جام جهاني بود و در حال حاضر باقي تلاشم را براي رسيدن به هدف دراز مدتم که نميخواهم فعلادر مورد آن صحبت کنم، ميگذارم ولي اميدوارم همانطور که در هدف اولم موفق بودم در هدف دوم هم موفق باشم.
- شايد همه ما بعيد ميدانستيم که تو بتواني در ترکيب تيم ملي قرار بگيري چه برسد به اينکه دروازهبان ثابت تيم شوي، اتفاقاتي که در اين مسير برايت افتاد تو را معتقد به سرنوشت نکرد؟
خيليها فکر ميکردند که من نميتوانم بازي کنم، به هيچ کسي جسارت نميکنم اما اگر قرار بود به حرف همين خيليها اتفاقي بيفتد که الان من بايد در خانه جلوي تلويزيون مينشستم و حسرت ميخوردم و فوتبال هم بازي نميکردم. پس اين خيليها، سرنوشت آدم را رقم نميزنند. من زحمت زيادي در روسيه، پرتغال و حتي در پرسپوليس که فقط دو بازي داشتم کشيده بودم و ميدانستم که يک روز مزد زحماتم را ميگيرم. بله براي من اتفاقات خيلي بدي افتاد که ميتوانست باعث شود فوتبال من تمام شود. خيلي جاها خودم مقصر بودم و منکر آن نميشوم به هر حال من يک بازيکن جوان بودم که خيلي چيزها را نميدانستم و خيلي کارها را انجام ميدادم اما خيلي از اتفاقات را ديگران براي من درست کردند. رک و راست بگويم در ايران کسي از پيشرفت ديگري خوشحال نميشود ولي وقتي آن بالا سري بخواهد هيچ کس نميتواند کاري کند.
- در اين مسير چند ماهه يعني ازپاييز سال گذشته تا جام جهاني چند بار نااميد شدي؟
من هيچ وقت نااميد نشدم، هميشه سعي کردهام که روحيهام را حفظ کنم. خيلي وقتها من در بدترين موقعيت بودم ولي هميشه ميدانستم از آن موقعيت خارج ميشوم و جواب زحمتهايم را ميگيرم. البته الان هم هيچ اتفاق عجيب و غريبي نيفتاده. من هنوز آن چيزي را که ميخواهم به دست نياوردهام ولي مطمئن هستم اگر خدا بخواهد و خودم هم تلاش کنم و روحيهام را حفظ کنم به آن چيزي که ميخواهم و فعلا نميگويم، ميرسم.
- حضورتو در دروازه ايران فقط يک اتفاق فني نبود، بعد از بازي اول تبديل شديد به يک سوپرمدل که توجه همه را به خود جلب کرد. در ايران هم با توجه به اتفاقات آنطرف توجهها به سمت تو کشيده شد. حس خودت از اين همه تغيير و يکدفعه اين همه محبوبيت پيدا کردن چه بود؟
اتفاقي که بعد از بازي با نيجريه افتاد چون فاصله بين بازيها کم بود زياد مرا درگير نکرد چون فرصتش نبود و من بيشتر تمرکزم را روي بازي گذاشته بودم. چيز خاصي در اين مورد نميتوانم بگويم چون برنامهاي براي اين داستان نداشتم که بگويم من فلان کار را ميکنم که بعد در موردش صحبت کنم. تنها هدف من اين بود که براي تيم ملي خوب بازي کنم به همين خاطر باقي چيزها برايم مهم نبود. من در 16، 17 سالگي در دروازه پرسپوليس بودم و در بازيهايم در پنالتي توپ آقاي گل جهان را گرفتم. من از همان روز اول در جايي قرار گرفتم که همه به آن نگاه ميکردند و اين ديده شدن کم کم برايم جا افتاد. بعد از جام جهاني هم از اينکه مورد توجه و لطف مردم قرار گرفتم خوشحال شدم ولي ميدانم که اين مسائل يک روز ميآيند و يک روز هم ميروند به خاطر همين هميشه در برخورد با مسائل سعي ميکنم نه زياد خوشحال باشم و نه زياد ناراحت.
فراموش نميکنم که وقتي از پرسپوليس به روسيه و پرتغال رفتم همه مرا فراموش کردند و هيچ سراغي از من نگرفتند و کاملا فراموش شدم. زماني که برگشتم با اتفاقاتي که افتاد دوباره در کانون توجه قرار گرفتم اما اينبار اين مورد توجه قرار گرفتن مرا شاد نکرد. اين رفتار رسانهها اصلا خوب نيست. براي من مهم بود که هموطنانم وقتي در تيم خارجي هستم و دور از هياهوي اينجا بازي ميکنم سراغم بيايند و بپرسند که چه ميکنم؟ وگرنه طبيعي است که وقتي در سطح هستي همه سراغت بيايند. من در کشورهاي ديگر چنين چيزي نديدم. متاسفانه فقط در ايران اينگونه برخورد ميشود.
اگر ما در جام جهاني مقابل آرژانتين بر اساس تصورات حداقل 4 گل ميخورديم، مردم با ما چه برخوردي ميکردند؟ به هر حال من سعي خودم را کردم. هميشه مديون کيروش و کاسپار هستم که تلاشهاي مرا ديدند و با تمام وجود به من اعتماد کردند و سرنوشت فوتبالي من را تغيير دادند و خدارا شکر از نظر خيليها رو سفيد بيرون آمدم.
- چند سال پيش گفته بوديد ميخواهيد عابدزاده بشوي يعني رؤياي بچگي تو عابدزاده شدن بود؟
آن مصاحبه اولين مصاحبه من بود که مربوط به 10 سال پيش است. آنجا گفتم ميخواهم چند سال ديگر در دروازه تيم ملي بايستم و رؤيايي بود که خوشبختانه به واقعيت تبديل شد. از نظر خودم اين اتفاق ميتوانست زودتر از اينها برايم بيفتاد، من هميشه قدر چيزهايي که داشتم را ميدانم و اينبار هم قدر اين فرصت را ميدانم و خوشحالم در چهاردوره جام جهاني که ايران حضور داشته يکي از چهار دروازهبان تيم ملي بودم. در تمام اين مدت هيچ وقت حمايت رسانهها با من نبود. اگر خوب بازي ميکردم بد مينوشتند، اگر بد بازي ميکردم بدتر مينوشتند. هيچ وقت هيچکس نميتواند ادعا داشته باشد که من را حمايت کرده است و خدا را شکر ميکنم که با تمام فشارهايي که رسانهها به من آوردند تا من در تيم ملي نباشم، اين اتفاق افتاد. اگر خيلي از اين فشارها نبود من زودتر در دروازه تيم ملي قرار ميگرفتم.
- ايمان تو الان به سرنوشت و تقدير بيشتر نشده، چگونه اين نظر ويژه را جبران ميکني؟
من هميشه به سرنوشت و اتفاقاتي که مقدر شده اعتقاد داشتم و الان هم که اين اعتقاد چند برابر شده و به هر حال يک چيزهايي بين من و خداي خودم وجود دارد که دوست ندارم آن را جايي عنوان کنم ولي به هر حال چهرهها رسالتهايي براي انجام کارهاي خير بر عهده دارند و براي انجام کارهاي خير بايد تبليغاتي شود که شايد وجود ما بتواند کمک کند و الا من کار خاصي انجام ندادهام.
-در رفتارهايت از سبک زندگي چه کسي الگو گرفتي يا ميگيري؟
من هم در زندگي الگوهايي داشته و دارم. در ايران اکثر دروازهبانها احمدرضا عابدزاده را الگو قرار ميدهند ولي من شخصا ناصرخان حجازي را هم دوست دارم و ارادت دارم اما سنم خيلي کم بود که بخواهم در جريان بازيهاي ناصرخان باشم. الگوهاي خارجي هم مثل «ادوين فن درسار» و «پيتر اشمايکل.» البته من دوست ندارم از کسي تقليد کنم مثلا بگويم فلان دروازهبان آن شکلي راه رفت يا ايستاد من هم همانگونه راه بروم يا بايستم اما در نکات فني صد درصد الگوهايي دارم. فيلم حرکات فني دروازهبانها و فوتباليستها را نگاه ميکنم تا از مسائل تکنيکيشان استفاده ميکنم.
- اعتماد به نفس خوبي در شرايط سني و موقعيتهاي مختلف با تمام قضاوتها و نگاههايي که وجود داشته، داري ؛ درسته ؟
من هميشه تنها بودم و جز پدر و مادرم، دوستانم و بعضي از مربيانم شخص ديگري نبوده که بخواهد به من کمک کند. رسانهها هيچ وقت پشت من نبودند. همين تنها بودن باعث ساخته شدن آدم ميشود و مهمترين چيز هم اين است که من هيچوقت از شکست و تخريب نترسيدهام چون هميشه اينها را چشيدهام و برايم مهم نبوده ديگران چه ميگويند يا چه اخباري تيتر ميشود و بعد رسانهاي دارد چون مهمترين خبر روز دنيا هم عمري دو،سه روزه دارد. وقتي هم وارد زمين ميشوم فقط ميگويم الهي به اميد تو.
- در مورد پشتکار تو حرفهاي زيادي شنيده شده، با توجه به اين حرفها اگر دروازهبان نميشدي چه کاره ميشدي؟و آيا در آن شغل هم موفق ميشدي؟
شايد يک موزيسين يا بازيگر يايک مدل ميشدم. من به موسيقي خيلي علاقه دارم ولي تا به حال حرفهاي ساز نزدهام فقط يک مقدار تمپو بلد هستم. من يا کاري را انجام نميدهم يا اگر انجام بدهم به نحو احسن انجام ميدهم و تمام سعيام را ميکنم که در آن کار صددرصد موفق باشم و آن کارتمام فکر و ذهن مرا درگير ميکند. در حال حاضر هم دغدغه من فقط فوتبال است. زماني اگر به من در مورد انرژي مثبت و منفي کسي ميگفتند اعتقاد نداشتم ولي بعدها در زندگي کاملا لمسش کردم و ميدانم که طرز تفکر و مثبت انديشيدن در کارها بسيار تاثيرگذار است.
-يک چيزي هست درباره گلري که خيلي ها دوست دارندبدانند ؛ اينکه آيا در زمان بازي سروصداي اطارف روي تو اثر دارد؟
دروازهباني شغلي است که صددرصد با فکر و ذهن درگير است حتي به جرات ميتوانم بگويم که يک دروازهبان ميتواند يک هفته در خانه بنشيند و فقط فکر کند و بر کارش تمرکز داشته باشد و بعد داخل دروازه قرار بگيرد و بازي فوقالعادهاي داشته باشد. من اين تجربه را در پرسپوليس داشتهام. دروازهبان بايد بتواند حرکات ديگر بازيکنان را پيشبيني کند. من وقتي در دروازه هستم فقط به توپ فکر ميکنم حتي در صدم ثانيه به چيز ديگري فکر نميکنم.يعني بايد هيچ چيزي را نشنوي ...
-بعد از بازيها به گلهايي که خوردي فکر ميکني و به اينکه ميشد آن توپها را گرفت؟
بله اين کار را ميکنم و ناخودآگاه آن لحظات ازجلوي چشمانم رد ميشود اما بعضي از گلها مثل گل مسي را هرقدر مرور ميکنم ميبينم نميشد آن را گرفت. من خودم هميشه در قبال خودم سختگير بودم و هستم چه در تمرين چه در بازي اما براي اين گل هرقدر دنبال راهي گشتم که گل نميشد، به جايي نرسيدم.
- ويژگي آن شوت چه بود؟
خيلي از مسائل در گل شدن يک ضربه تاثير دارند اينکه در آن لحظه چه اتفاقي ميافتد و دروازهبان توپ را از چه زاويهاي ميبيند، همه موثر هستند. فوتباليها به اين نوع گلها که همهجوره در دروازه هستند، ميگويند توپ جايي رفت که مرغ تخم نميکرد و به نظر من نميشد جلوي گل شدن آن توپ را گرفت.
-لباسي که در جام پوشيدي به سليقه خودت بود؟
لباسهايي که پوشيدم کاملا انتخاب تيم ملي بود اصلا از ما نپرسيدند که چه رنگي ميخواهيد بپوشيد. خودشان رنگها را انتخاب کرده بودند و از سه ماه قبل از جام جهاني رنگ لباسها فيکس شده بود، حتي در مورد رنگها هم چيزي نگفته بودند و وقتي به رختکن ميرفتيم تازه متوجه رنگها ميشديم. اصول جام جهاني اين است که هرتيم با فيفا رنگهايش را بررسي ميکند و در نهايت به بازيکنها گفته ميشود.
-لباسهايت را چه کردي؟
اولين لباسم را بعد از بازي با نيجريه براي موزه فيفا خواستندکه فکر ميکنم علتش اين باشد که آن بازي اولين صفر- صفر جام جهاني 2014 بود. دومين لباس را به خيريه محک دادم،سومي را هم به جاي ديگري که نميخواهم بگويم.
- چرا دستکش شما در جام جهاني هيچ برندي نداشت؟
راستش سر در مورد مبلغي که براي تبليغات برند قرار بود به من بدهند، به توافق نرسيديم من هم تصميم گرفتم وقتي آنها نميتوانند آن چيزي را که من ميخواهم تامين کنند چه از لحاظ مالي چه از لحاظ ابزاري دستکشهاي سياه و بدون نام برند، استفاده کنم. البته من شخصا رنگ سياه را براي لباس خيلي ميپسندم و هميشه هم از کفش مشکي در بازيها استفاده ميکنم. بعد از بازي اول تمام برندهايي که قبلا با هم به توافق نرسيده بوديم، خواستند که با مبالغ بسيار بالاتري با من قرارداد ببندد که ديگر من قبول نکردم چون براي من همان بار اول مهم است نه اينکه يک اتفاق بيفتد، کل دنيا ببينند بعد سراغت بيايند.
- در طول اين مصاحبه متوجه شديم که شما با توجه به رفتار ديگران با آنها برخورد ميکنيد، اين رفتارها در تصميمات شما چقدر تاثيرگذار بوده؟
احترام براي من اهميت زيادي دارد. هر کس به من احترام بگذارد ميتواند مطمئن باشد که پنج برابر احترام ميبيند. من به خاطر بياحتراميها و بعضي مسائل ديگر هيچ وقت به فوتبال باشگاههاي ايران برنميگردم. در ايران در هيج جا احترام و صبوري نميبينيم. ما در رانندگي، در مکانهاي عمومي، در ورزش و... تا آنجا که ميتوانيم بياحترامي و حق هم را ضايع ميکنيم. اصولا بيشتر ما نميتوانيم شاهد پيشرفت همديگر باشيم. تمام اينها و اتفاقات مشابه آدم را دلسرد ميکند.
- شغل ديگري در کنار فوتبال داريد؟
شغل خاص ديگري جز فوتبال ندارم ولي در بعضي کارها سرمايهگذاري ميکنم. ترجيح ميدهم زماني که فوتبال بازي ميکنم به شغل ديگري فکر نکنم. به نظرم کسي که فوتبال حرفهاي بازي ميکند در آن زمان بايد آنقدر درآمد جمع کند که بعد از بازنشتگي در خانهاش بنشيند و از زندگي لذت ببرد. بازيکنها در زمان ورزشيشان واقعا نميتوانند از زندگي لذت ببرند و کاملا وقف ورزش ميشوند پس حق دارند که درآمد خوب داشته باشند تا در زمان بازنشستگيشان از آن استفاده کنند.
- ستاره بودن مخصوصا وقتي که از ظاهر خوبي برخوردار باشي اثراتي در زندگي داردکه خيليها نتوانستند آن را کنترل کنند و از مسير اصلي کاريشان منحرف شدند شما به اين ماجرا چگونه نگاه ميکنيد، آيا برنامهريزي براي آن داريد؟
در خارج از ايران اين مشکل ديده نميشود و من چون در خارج از ايران زندگي ميکنم به اين قضيه فکر نميکنم البته بازهم دوست خوب و مدير برنامهام هومن صميمي در کنارم هست و در مواقع لازم به من مشاوره ميدهد و اگر احيانا به بيراهه بروم حتما به من متذکر ميشود.
- از دنياي مجازي چقدر استفاده ميکني؟
تا قبل از اين اتفاقات زياد اهل استفاده از شبکههاي اجتماعي نبودم فقط اينستاگرام داشتم که خودم کنترلش ميکردم. فيسبوک هم نداشتم اما به خاطر سوءاستفادههايي که شده بود يک صفحه هم در فيسبوک درست کردم. ولي ديگر صفحهاي در دنياي مجازي ندارم چون کاربرد خاصي براي من ندارند. اينستاگرام برايم به خاطر عکسها و کامنتهايش جذاب است.
:: موضوعات مرتبط:
اخبار ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1502